روح ت شاد و یادت گرامی ، انشاالله که .
در این مورد واقعا نمی دونم چی بگم ، چطور توصیفش کنم یا حتی خودمو ، نمی دونم چرا ولی بیشترین چیزی که برام جالبه اینه که الان طبق تصویری که از خودم دارم باید توی شُک و اندوه باشم اما موجودیت فعلی فقط ابهامه ، نه ترس و نه هیچی فقط ابهام در مورد این که چی پیش میاد و آینده این مکان و مرز بندی چی میشه ، مسیر جهان چطور عوض میشه و چه شکلی پیش میره ، هیچ کدوم این ابهامات هم در مورد خودم نیستم ، یجواریی برای هم مسیر مبهمی که هست برنامه خودم رو میدونم ، اما این که چی توی این کُره خاکی پیش میاد ، اللهُ علم !
تنها چیزی که مطمئنم نبود جنگه ، میتونم با جدیت بگم جنگ همیشه سریع ترین راهه برای تعیین یکسری چیز بین ممالک اما مثل هر بازی که باید جم داد تا یکسری کار کرد ، جنگ هم جون کلی ادمو میده و سریع همه چیز رو تموم میکنه ، این هم دقیقاً چیزیه که همه میدونن و در حال حاضر هم هیچ کس بهش علاقه نداره !!!
حالا این یه مسئله رو باز میکنه که اگر جنگ نیست پس چیه ، اتفاقات زیادی رو توی تاریخ مثل این داریم ، هم تاریخ ایران و هم تاریخ ملل و دقیقا همینه که ایهام و ابهام ، اون لکه بزرگ خاکستری رو به وجود میاره ، یجواریی مثل اینه که ما هنوز اول تاریخیم چون هیچ کس نمی دونه بعدش ( تصویر بزرگه ) قراره چطور باشه و این یعنی یحتمل ما اول تاریخیم چون برای همه مون تصویر خیلی بزرگه موجوده و صاف و ساده جلمونه ، فقط میمونه ما و این تصویر بزگه که کوچیکتر از تصویر خیلی بزرگه است :(
امید است که کمال دامان این مردم را زود تر از آنچه که انتظار می دارم پر کند .
درباره این سایت