پارسال همین موقع ها بود که داشتم سه ساله شدن گند زدن و ول گشتن پاییزم و خوب بودن سطح دریافت اطلاعات ام توی زمستون رو جشن میگرفتم ، تقریباً میتونم بگم باور کرده بودم که هر سال شیش ماه دومش باید همینجوری بگذرع ، سه ماه تمام شل میکنم و سه ماه تمام میترم ، یادمه همین تابستون بود کع حتی دنبال دلیل هم براش میگشتم و خب مطبعا هیچی یافت نشد که هیچی ، هیچگاه هم نقیضش ثابت نشد !!!
درمونده مثل سه چهار سال قبل پاییزم رو شروع کردم و ملو ملو ، واضحا کاری نکردم و دوباره منتظر زمستون شدم ، اما امسال عجیبا مزخرفه ، توی زمستون که هیچی ، وسط بهمن هم حس این که بریم یسری چیز میز (حتما درس نه !) یاد بگیریم هم نیست :(
خیلی باحاله ، دارم میشم مثل خوک ها ، میخورم ، تفریح میکنم ( اونا جفت گیری میکنن من سریال میبینم ! ) و سپس میخابم ، از این دقیق تر ندیده بودم . بیشتر از اون که آدم برای این که از برنامه اش عقب موند ناراحت باشه ، از این که عمل نمی کنه و بی هدف میچرخه ناراحته ، البته که موجودیت انسان هنوز به نظرم دلیل نداره ( به شدت دنبال جواب این لامذهب ام ) ولی دیگه اخه این قدر بی مزه و بی شوررررر ؟
پ.ن : خدارو شکر مثل سمفونی مردگان هرچی بدبختی دنیا هست سرمون نیومده و هنوز میتونم راه برم ؛) [ الان خودم رو اون روشنفکر باسواده معرفی کردم ]
درباره این سایت